روزها بد شروع میشوند و شرایطی برای بهترشدن وجود ندارد و حتی گاهی اوقات با خاطراتی تلختر پایان میپذیرند.
این نوع روزها ذهن شما را مشغول کرده و منابع محدود شما را به هدر میدهند و روزشمارتان را ویران میکنند. برخی مردم حالتی که ذهن در این نوع روزها دارد افسردگی مینامند یا میتوان به طور ساده به داشتن یک روز بد از آن یاد کرد.
با وجود آنکه گاهی اوقات توضیحات منطقی وجود دارد اما در بیشتر موارد به نظر میرسد که این روزها بدون خواست ما به وجود آمده و ما نمیفهمیم که چرا و چگونه وارد زندگی ما شدهاند.
شما در این زمانها چه میکنید؟ چگونه با روزهای بد کنار میآیید؟ چه روشهای مناسبی را برای دورکردن این روزها یا حداقل کاهش درد و سردرگمی آمیخته با این روزها مورد استفاده قرار میدهید؟
راه حل کنار آمدن با این روزها (هفته یا ماه) یادآوری و بهخاطرداشتن این مسئله است که این ایام زودگذر هستند. مهم نیست که این روز چقدر بد است زیرا در نهایت تمام میشود حتی اگر با یک مشکل همیشگی سر و کار دارید، بهخاطر داشته باشید که روزی به پایان میرسد!
البته ممکن است که اینطور بهنظر نرسد و شما قادر به دیدن هیچ نور امیدی در انتهای راه نباشید، ممکن است احساس کنید که زندگیتان یک کلاف به هم پیچیده بزرگ است و این مشکل هیچگاه برطرف نمیشود. اما هیچیک از اینها درست نیستند. این مشکل هم چه زود و چه دیر میگذرد.
همه ما دستورالعمل یک زندگی خوب را میدانیم؛ عبارت مصرف غذاهای سالم، ورزش، داشتن وزنی مناسب و ... و اگر این چیزها را با مفاهیم درستی از آنها در نظر بگیریم، عالی هستند. با وجوداین در حال حاضر شما به چیزی نیاز دارید که از مشکلات دورتان کند؛ آن هم همین امروز. با امید آنکه فردا روز بهتری خواهد بود. هورمونهای شما در حال افزایش هستند، در حالت کشمکش قرار دارید و هیچ آسایشی به چشم نمیخورد.
چه باید کرد؟
بستنیای را که به شدت دوست دارید بخورید. چرا؟ بدن شما به یک درمان شیمیایی به منظور خنثیکردن احساساتتان است، بدن شما میداند و خود شما نیز به طور غریزی میدانید که بستنی قیفی، شیرینی خشک، شیرینی خامهای و یا یک بسته چیپس باعث افزایش قند خون میشود که به شما به طور آنی کمک میکند تا احساس بهتری داشته باشید.
حداقل در این لحظه شما احساس بهتری خواهید داشت و ممکن است این تمام آن چیزی باشد که شما برای گذراندن آن ساعت یا لحظه که همه چیز بد به نظر میرسد، نیاز داشته باشید.
یک فیلم قدیمی غمانگیز و گریهآور ببینید و تا میتوانید گریه کنید. احتمالا شیشه احساسات شما پر شده است. پس از تماشای صحنه ندامت و افسوس و گریهکردن برای لحظات احساسی فیلم، حالتان بهتر خواهد شد.
رهایی چیز بسیار خوبی است و بدن شما مشتاقانه منتظر به دست آوردن فرصتی برای خالیکردن احساسات سرکوب شده است. تمام روز در رختخواب دراز بکشید. ممکن است خسته باشید و کارهای زیادی که انجام دادهاید به چشم نیایند. بدن شما ساز خوشآهنگی است که به توجه و مراقبت ویژه نیاز دارد. اخیرا چگونه با بدن خود رفتار کردهاید؟
تغییر کنید!
بروید و به همراه تمام چیزهای نادرستی که در زندگیتان وجود دارد زندگی کنید. بله، معمولا زیاد فکرکردن در مورد این مسائل جالب نیست، اما گاهی اوقات باید با چیزهای بد رودررو شد.
شاید قبلا از رویارویی با برخی موضوعات دوری کردهاید و به همین خاطر اکنون آمدهاند که شما را به دام بیندازند. شاید شما به پول آلوده شده یا در مسائل مالی دچار مشکلات زیادی شدهاید.
مسائل مالی خود را مرور کنید، ببینید چرا تلفن شما همیشه در خطر قطعشدن قرار دارد یا چرا قسط وامتان در سال پیش 30 روز تاخیر داشته است. نه، رویارویی با اینها آسان نیست اما شما پس از صحبت درباره آنها و حل و فصل کردنشان احساس بهتری خواهید داشت.
بنشینید و با هزینههای خود برای پرداخت قرض کنار بیایید. زمانهایی را که باید «نه» بگویید در خاطر داشته باشید. مانند نهگفتن به خریدهای غیرضروری یا خرید یک ماشین جدید یا حتی نه گفتن به شغل فعلیتان. موقعیت خود را شناسایی کرده و ببینید برای بیرون آمدن از مخمصههای مالی یا شغل نومیدانه خود چه کار میتوانید بکنید.
بنشینید و به تمام کسانی که با شما بدرفتاری کردهاند، کاملا فکر کنید. شاید وجود یک روز مشوش و تیره باعث شود که شما بفهمید کسانی را که دوست خود میپنداشتید، دوستانتان نیستند.
به تمام کارهایی که برای آنها انجام دادهاید و به کارهای جزئی و کمی که برای آنها انجام دادهاید و به کارهای جزئی و کمی که آنها در عوض برای شما انجام دادهاند، فکر کنید. تمام چیزهای منفی، زشت و کریه را که آن شخص در مورد شما گفته است به خاطر بیاورید و سپس نیاز خود را برای دوریکردن از آن شخص در نظر بگیرید.
ببینید که آنها چگونه زندگی شما را مسموم کردهاند و بگذارید که بروند. به تمام چیزهایی که شما را به این روز کشاندهاند فکر کنید. به اینکه چه کسی چه کاری را انجام داده، شما چه کار خطایی کردهاید، چه چیزی را نمیخواستید و خواهان رویارویی با آن نبودهاید و ... اگر نیاز دارید، گریه کنید. اگر لازم است عصبانی شوید و سپس برای تغییر آن چیزهایی که میتوانید، تلاش کنید.
قبول کنید که از پس بعضی چیزها برنمیآیید و با بقیه چیزها به راحتی زندگی می کنید. دلتنگبودن برای مدتی کوتاه مسئلهای ندارد زیرا یادآور این حقیقت ساده است که اکثر روزهای بد، نتیجه ماههای بد، سالهای بد،انتخاب و موقعیت بد بوده است و دلتنگبودن فرصت خوبی برای دریافت این حقیقت است.
گاهی در کشاکش مشکلات بهتر میتوانید ببینید. اغلب روزهای بد نتیجه یک بدبختی بزرگ نیستند معمولا یک دلیل منطقی و واقعی وجود دارد که چرا این روز، روزی است که به تمام روزهای بد خاتمه میدهد. جایی در زندگیتان چیزی با مشکل روبه رو شده و شما باید آن را درست کنید.
به علائمی که بدن و ذهنتان در این روزها برای شما میفرستند، توجه نکنید و برخی سرنخهای مهم در زندگیتان را در نظر نگیرید. ذهن و بدن شما سعی دارند که به شما چیزی بگویند. به این علائم توجه کنید و راههای درست را انتخاب کنید.